در حال بارگذاری .... لطفا صبور باشید
abandonment

abandon

verb

ترک کردن، رها کردن

x a person, x a place

2

My

1.When Roy abandoned his family, the police went looking for him
The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle

Ex.1

Ex.2

leave, desert
accompany
x a person, x a place

Syn.

Ant.

Col.

درس 01 کارت 01
504 واژه ضروری

تمام حقوق برای جُزوِب محفوظ است 2022 | 1401

×
×

سبد خرید

توضیح ویدیویی استاد

ویدیو فان

این محصول / سرویس دارای پشتیبانی سطح استاندارد میباشد:

  • در سمت راست پایین صفحه، روی دایره آبی رنگ با علامت چت / گفتگو کلیک کنید، و وارد باکس پشتیبانی شوید.
  • بعد از ارسال صبور باشید و از ارسال پیام های مکرر خودداری فرمایید. در ساعات اداری روزهای غیر تعطیل، تلاش میکنیم ظرف 2 تا 24 ساعت پاسخ گو باشیم.
  • پشتیبانی و رفع اشکال فقط بصورت پیام مکتوب امکان پذیر است. سپاسگزار خواهیم بود در ارتباط با این سرویس / محصول هرگز با شماره های موسسه تماس تلفنی برقرار نکنید.
  • برای راهنمایی بیشتر، و اطلاع از خدمات جدید و اعلان ها لطفا صفحه های زیر را در اینستاگرام فالو کنید:
  • @zabanist
  • @jozwebhub

به اشتراک گذاری

شما میتوانید لینک این برگه را به روشهای مختلف (واتس اپ، تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک، ایمیل، و …) به دست مخاطبان خود برسانید. فقط کافی است روی دکمه زیر بزنید و لینک اختصاصی خود را کپی کنید. سپس آنرا در محیط های ذکر شده در بالا بچسبانید یا paste کنید.