شما در حال مشاهده هستید آموزش مجازی، تجربه ای ناگزیر، اما پایدار – بخش یکم

آموزش مجازی، تجربه ای ناگزیر، اما پایدار – بخش یکم

آموزشهای مجازی ، شاید انتخاب خیلی از ما نبود، اما تجربه اش کردیم.

 

تا همین چند سال پیش، خوشبین ترین ما، بروز ترین ما، با شنیدن اصطلاحاتی از قبیل (آموزش مجازی، کلاس آنلاین، آزمون آنلاین، دوره های غیر حضوری، کلاسهای شبیه سازی شده) فقط به عنوان یک ابزار لوکس، یا تفننی نگاهشان میکردیم. هرجند در کنارمان بودند و اجرای هم بودند، فقط در داستانهای علمی تخیلی حاضر بودیم بپذیریم که روزی در زندگی شغلی یا تحصیلی خود مجبور باشیم همه ی تعاملات آموزشی، آزمونها، رفع اشکالها، و حتی دوره های عملی مان را از راه دور و از طریق اینترنت سپری کنیم.

جهان خیلی زود مجبور شد تمام داشته هایش را در این زمینه بکار بگیرد و ظرف چند ماه موارد جدیدی را هم به آن اضافه کند تا بتواند همسنگ آموزشهای سنتی و حضوری از این امکات نوین بهره مند شود چون غافلگیر شده بودیم و نمیخواستیم بیش از پیش از شرایط تحمیل شده لطمه بخوریم.

 

سرعت ما در هماهنگی یا همخوانی با شرایط جدید متفاوت بوده است.

این تغییرات سریع و ناخوانده، که البته مدتهاست شروع شده ولی همگانی نبوده، و محتمل بود برای دهه ی آینده به سطح عمومی و جهانی برسد، خیلی زود ساکنان زمین را یکصدا و یکجهت کرد. زندگی باید جریان میافت و ما چاره ای جز همخوانی و همسویی با این تغییرات نداشتیم. کودک خردسالی را تصور کنید که بارهای نخستین در مواجه با جذابیت سمعی و بصری و بازی رنگها در گوشی یا تبلت یکی از اعضای خانواده، چگونه از خود بیخود میشود و حتی گرسنگی و تشنگی را فراموش میکند. حتما دیده اید که چه زود خودش را با برخی فرمان ها و کلیدهای روی صفحه وفق می دهد و خیلی سریع بدنبال درک روابط منطقی اجزای روی صفحه / دستگاه متمرکز میشود، دیوانه وار. و اگر کمی، فقط کمی، آهسته تر ، با تمرکز بیشتر، و صبورتر، به راهنمایی افراد بزرگتر و اطرافیان توجه کند، نتیجه ی مطلوب تر و صد البته درست تری میگیرد.

ما، اکثریت ساکنان زمین، فارغ از سن و فرهنگ، و جغرافیا ، همان کودکی بودیم و هستیم که در زمانی کوتاه، با کوهی از یادگرفتنی ها، و قوانین، و روابط منطقی، گوشی و تبلت، رایانه، وبسایت، و اپ، و شبکه های اجتماعی مواجه شدیم، نه برای اولین بار که سالهاست در دستمان بودند، ولی اینبار به جبر روزگار، و بدلایل اقتصادی، شغلی، یا تحصیلی… قطعا جوانترها خیلی سریعتر خود را وفق دادند…. چون ذهنیت بازتر و آشنا تری داشته اند…. چه بسیار ایده هایی که شکوفا شد و چه بسیارتر هویتهای اقتصادی و آموزشی که به نابودی گرایید…ولی مشکل بزرگتر از اینهاست!

در همین مدت کوتاه، طبقات اجتماعی جدیدتری تشکیل شده و فاصله (گَپ) بین نسلها به سرعت تبدیل می شود به تفاوت و فاصله بین همسن و سالها و همطرازها … اما چرا و چگونه؟
ادامه را در بخش دوم بخوانید.